طرحواره درمان نشده ما بلای جان کودکان بی گناه
در سالهایی که رویکرد طرحواره درمانی را به عنوان عمیق ترین روش روان درمانی در حرفه بالینی خودم انتخاب کردم، متوجه شده ام که نداشتن سواد روانشناختی والدین و طرحواره درمان نشده والدین در تربیت فرزندانشان، تا چه اندازه میتواند تعیین کننده سرنوشت زندگی آنان باشد.
بسیار مادران و پدران را دیدهام که کودک را سپر بلای مشکلات خود کرده اند. دائماً شکوه و ناله می کنند.
” بابات اینطوری اونطوری”!
” من تو این زندگی سوختم و ساختم”!
” مامانت این کارو میکنه این کارو نمیکنه”!
و یا حرف هایی می زنند که کودک احساس کند تا زمان حیات مدیون پدر و مادرش است:
” اگه تو نبودی یه فکری برای زندگی خودم می کردم”!
” به خاطر تو بیست ساله دارم تحمل می کنم”!
معمولاً کودکان در این شرایط محرومیت هیجانی بسیار عمیقی را از والدین خود به ارث خواهند برد. محرومیت از یک محبت ناب، محرومیت از حمایت، محرومیت از یک فضای امن؛ که حرف بزند و پدر و مادری باشند که بتوانند گوش کنند.بچه ها در این شرایط با احساسات دوگانه ای بزرگ خواهند شد. از طرفی دلسوزی عمیقی دارند نسبت به خانواده و از طرفی خشم و نفرت سراپای وجودشان را در بر گرفته؛ حتی اگر بخواهند خشم خود را نشان دهند، قطعا احساس گناه و اضطراب به پکیج عواطف مخرب شان اضافه خواهد شد.
بچه ها به بزرگسالانی تبدیل میشوند که کودکی عصبانی، خشمگین، دلسوز و مضطرب را سال ها به همراه خود می کشد! خانوادهها در این شرایط هم دستبردار نیستند. دست پیش میگیرند که پس نیفتند. برای اینکه از انتقاد کودکانشان در امان باشند دائما از آنها انتقاد میکنند. گیر می دهند و کنترل میکنند. تیغ تیز کلمات شان لحظه به لحظه تیشه به ریشه طرحواره فرزندانشان می زند؛ و متاسفانه این چرخه تجربه دلسوزی، خشم و نفرت تا سالهای سال خواهد داشت.
به همین ترتیب در باب ابراز عشق و محبت هم همین داستان وجود دارد. خیلی از پدر و مادرها تحت تاثیر طرحواره درمان نشده ارزشی برای ابراز محبت برای فرزندانشان قائل نیستند.قربون صدقه رفتن، بوسه و نوازش کار بی اهمیتی است. کودک تنهای آنان در شرایطی بزرگ میشود که تشنه عشق و محبت، حمایت و درک شدن است. آنان درانتخاب شریک عشقی خود بارها و بارها طرحواره محرومیت هیجانی و یا حتی طرد و رهاشدگی را تجربه میکنند. چنان جذب محبت و توجه میشوند که احتمالاً در دام شکستعشقی و سوء استفاده مخاطب قرار خواهند گرفت. حتی اگر همسران مهربان و حمایتگر را انتخاب کنند(البته تا قبل از طرحواره درمانی) مسیر را به نحوی طی خواهند کرد که به خودشان ثابت کنند لایق عشق و احترام نیستند! بنابراین به چند شکل عمل خواهند کرد:
۱٫ یا خیانت می کنند؛
۲٫ یا توقعشان ازعشقشان روز به روز بیشتر می شود؛ اما خب وابستگی آنان نتیجه عکس خواهد داد. یعنی فاصله شان هم بیشتر و بیشتر خواهد شد.
۳٫ انقدر ایثارگر و بله قربان گو می شوند که به مرور از مرکز توجه به حاشیه های رابطه هدایت خواهند شد.
۴٫ و یا در نهایت همسران بی مهر و محبت را انتخاب می کنند. درست مانند پدر و مادرشان.
درست است که در فرایند طرحواره درمانی توسط طرحواره درمانگر مازیار جلوه بسیاری از زخم های مراجعین التیام داده خواهد شد و در نهایت میتوانند راههای مناسب ارتباط برقرار کردن و یا زندگی سالم را بیاموزند؛ اما اگر ریشه ای تر بخواهیم به موضوع بنگریم خیلی بهتر است که والدین سواد روانشناختی خود را افزایش داده و پیرو آن حال خوب واقعی را انتقال دهند.
با سلام
مطالبی رو در این مقاله نوشته شده دقیقا و در تمام لحظات زندگی ام – چه قبل از ازدواج توسط پدر و مادرم و چه بعد از ازدواج توسط همسرم – متاسفانه دیدم و شنیدم. دارای همسری هستم که با همین شرایط آینده فرزندانمان را تخریب می کند اگر شما میتوانید راهنمایی کنید تا بتوانم این بحران همیشگی را از زندگی ام خارج کنم. متاسفانه به خود نمی بیند که برای معالجه به روانشناس مراجعه کند. چه کنیم. ترا به خدا کمک کنید.
سلام و درود لطفا شماره تماستون رو جهت پاسخگویی ارسال فرمایید.
عالی بود.
سپاس