طرحواره گرفتار یا خود تحول نیافته

طرحواره گرفتار یا خود تحول نیافته

طرحواره گرفتار خود تحول نیافته از دو منظر فعال می شود: از طرفی منظور از گرفتار این است که فرد در شخصیت افراد مهم زندگی اش ذوب می شود. به نحوی که نمیتواند هویت مستقلی برای خود در نظر بگیرد. این افراد معمولاً پدر، مادر، همسر، بهترین دوست و یا سمبل آنها هستند مانند طرحواره درمانگر گرفتاری در هویت افراد دیگر منجر به این خواهد شد که از فردیت یافتگی و رشد اجتماعی فرد جلوگیری شود.

در طرحواره گرفتار خود تحول نیافته همانطور که از عنوانش پیداست افراد گرفتار خانواده هستند.این طرحواره ممکن است همراه با طرحواره اطاعت در فرد فعال شود. یک زندگی قبیله ای را تصور کنید که تک تک اعضای خانواده موظف هستند کوچکترین و بزرگترین مسائل روزمره را به گوش خانواده برسانند. والدین هستند که برای همه تصمیم می گیرند. با کی ازدواج کنند؟ اسم بچشون چی باشه؟ کجا برن! کجا نرن! اگر با فردی که در این تله افتاده است و طرحواره فعال دارد ارتباط بگیرید انتظار رازداری، انتظاری واهی است! مطمئن باشید خیلی زودتر از آن که فکرش را بکنید همه اعضای خانواده اش درباره راز های شما اطلاعات دارند.

طرحواره خویشتن تحول نیافته چیست؟

اگر بخواهیم به تفکیک توضیح دهیم می توان گفت منظور از گرفتار ذوب شدن، حل شدن و وابستگی بی حد و حصر در خانواده است، به نحوی که تحول و هویت معنی نمی دهد. در تله خویشتن تحول نیافته ما با افرادی مواجه هستیم که دستاوردی برای ارائه ندارند مگر با هدایت دیگر اعضای خانواده، در نگاه اول والدین افرادی مقتدر و مسئولیت پذیر به نظر می رسند؛ اما اگر از نگاه یک طرحواره درمانگر به بافت خانوادگی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که آنها هم به نوعی درگیر طرحواره هایی مانند طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری طرحواره استحقاق و بزرگ منشی، طرحواره معیارهای سخت گیرانه و یا حتی طرحواره خود تحول نیافته هستند.

شاید این سوال برایتان پیش آمده باشد که چطور ممکن است پدر و مادر هم همین تله را داشته باشند؟ اگر راهکار مقابله ای آنها جبران افراطی بی هویتی و وابستگی باشد یا تله معیار‌های سختگیرانه در آن‌ها فعال شده باشد راهشان برای ادامه زندگی این است که با کنترل خانواده هویت خود را ثابت کنند. به نظر می رسه کلمه مستقل نما وصف صحیح تری باشد.

طرحواره گرفتار

ویژگی های افراد دارای طرحواره گرفتار خود تحول نیافته

این فرآیند به نحوی پیش می رود که مثلا اگر طرف مقابل مادر باشد، گیر و کنترلش از تمام جهات بر فرزندش سایه افکنده است. در طرحواره درمانی جفری یانگ به کرات مشاهده شده است که مراجعین گرفتار و وابسته این کنترل می شوند. یعنی نمی خواهند و یا نمی توانند خودشان تصمیم‌گیرنده باشند که طرحواره درمانی به آنها کمک خواهد کرد. از منظر دیگر اگر طرحواره خود تحول نیافته فعال باشد، معمولاً احساس پوچی مراجعین قالب است. بنابراین زمانی که طرحواره گرفتار خود تحول نیافته فعال است، گرفتاری فرد در دیگری منجر به پوچی و بی هویتی مراجع شده است.  خودآگاهی این افراد بسیار پایین است. نمی‌دانند که هستند و چه میخواهند. از استعدادهای خود شناختی ندارند و کمتر به دنبال کشف آنها رفته‌اند.

هدف طرحواره درمانی

در طرحواره گرفتار یا خود تحول نیافته اگر فرد در دوران کودکی تحت کنترل، فشار و یا پرتوقعی والدین سلطه گر خود باشد، بدون شک این طرح واره فعال خواهد شد. معمولاً این طرحواره با طرحواره طرد رهاشدگی، طرحواره نقص شرم، طرحواره وابستگی بی کفایتی، طرحواره اطاعت، طرحواره شکست، طرحواره ایثار و طرحواره محرومیت هیجانی رابطه دارد. هدف اصلی طرحواره درمانی برای مدیریت این اسکیما کمک به مراجعین جهت رشد خویشتن آنهاست. به نحوی که بتوانند از سرکوب تصمیم ها و استعدادهای طبیعی شان، عقاید، احساسات، تمایلات، خواسته ها و چارچوب های خود جلوگیری کرده و آنها را بیان نمایند. در صورت خارج شدن از پوسته کنترل دیگران و اتخاذ تصمیمات خود، موفقیت این شیوه درمانی بارز می‌گردد. آنها باید یاد بگیرند نه از رابطه با دیگران اجتناب کنند و نه در آنها حل شوند.

 

طرحواره گرفتار

درمان تله خویشتن تحول نیافته

با این تفاصیل روشن است که در طرحواره درمانی تعریف و بازگرداندن هویت از دست رفته مراجع هدف اصلی در جلسات است. درمانگر کار سختی پیش رو دارد! از طرفی باید طرحواره بازداری هیجانی و محرومیت هیجانی را کم رنگ کند و از طرفی طرحواره رهاشدگی، طرحواره اطاعت و هر طرحواره دیگری که در این بین فعال شده است. درمانگر در مسیر طرحواره درمانی مراجع را تشویق می کند تا هویت جداگانه ای برای خودش بیاید. بسیاری از این بیماران اعتقاد راسخ دارند که بدون والدین یا حتی درمانگر نمی توانند از پس خود بر بیایند. پس درمانگر باید علاوه بر رشد عزت نفس یا اعتماد بنفس آرام آرام هویت مراجع را شفاف کنند تا در نهایت از عهده رمزگذاری بین خودشان و والدین برآیند.

درمانگر باید خیلی جدی روی خودآگاهی این افراد کار کند، چرا که آنها نمی دانند کی هستند؟  و برای چه و با چه هدفی زندگی می کنند؟! از طرحواره های مرتبط میتوان طرحواره استحقاق و بزرگ منشی را نام برد. بیمارانی که طرحواره خود تحول نیافته/ گرفتار آنها فعال است، معمولا زیاد تقلید می کنند، مانند والدین فکر می کنند و صحبت می کنند. بنابراین در مسیر درمان درمانگر مستقیما روی خودمختاری و استقلال از دست رفته شان کار می کند. البته معمولا مراجعین در این فرایند احساس گناه بالائی را تجربه خواهند کرد.

4.5/5 - (4 امتیاز)
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *