خطاهای شناختی

خطاهای شناختی

اغلب احساسات ناخوشایند ناشی از افکار غیر منطقی و یا خطاهای شناختی هستند. احساسات ناخوشایند مانند ترس، اضطراب، گناه، یاس، درماندگی، ناراحتی، خشم، حقارت، ضعف، نفرت، شرم، خجالت، غرور، استرس، کلافگی، بی حوصلگی، دلتنگی، دل شکستگی، دلسوزی، کینه، گناه، پشیمانی و غیره عموماً ناشی از افکار مخدوش و یا خطاهای شناختی هستند. بسیاری از افکاری که در ذهن ما وجود دارند، به واسطه دگم و یا انعطاف پذیری غیر واقع بینانه ای که دارا هستند، منتج به تجربه وسیعی از احساسات ناخوشایند و منفی در ما می شوند. روان شناسان شناختی، به این فکرها که منجر به تجربه احساسی آزار دهنده در افراد می شوند و در عین حال دارای شواهد تایید کننده ای مبتنی بر صحت منطقی آن ها وجو ندارد خطاهای شناختی می گویند.

برای آشنایی با خطاهای شناختی که سبب بروز احساسات ناخوشایند در شما می گردند، توجه شما را به داستانی جلب می کنم.

 تایرون فردی بود که به خاطر از دست دادن شغلش افسرده شد اندیشه منفی او این بود: ” من بازنده متولد شده ام. هرگز شغلی پیدا نمی کنم. من آبروی خانواده ام را می برم”.

 من عبارت “بازنده به دنیا آمده ام “تایرون را این گونه  تحلیل می کنم:

تفکر همه یا هیچ (دوقطبی- صفر و یک): تایرون خودش را سفید یا سیاه می بیند، زیرا خود را یک بازنده تمام عیار در نظر می گیرد.

تعمیم مبالغه آمیز(افراطی): او شغل خود را از دست داده، اما ناراحتی را به همه ابعاد وجودیش نسبت می دهد.

فیلتر ذهنی(منفی): او با توجه کردن به یک حادثه ضمنی ناخوشایند، تمام جنبه های زندگی اش را بد و نا مناسب در نظر می گیرد.

بی توجهی به امر مثبت: او از کنار بسیاری از جنبه های مثبت زندگی خود عبور می کند.

درشت نمایی، ریز نمایی: او مشکلات موجود را بی تناسب در نظر می گیرد.

استدلال احساسی: تایرون با توجه به احساسش استدلال می کند. چون استدلال می کند بازنده مادرزاد است، نتیجه می گیرد که من بازنده هستم.

استفاده از باید ها و نباید ها: ممکن است او بر این عقیده باشد که باید همیشه موفق باشد و هرگز شکست نخورد. او ممکن است معتقد باشد که اگر آدم خوبی باشد و به اندازه کافی تلاش کند، زندگی اش همیشه باید به خیر و خوشی برگزار شود.

برچسب زدن: او به خود برچسب می زند که ” بازنده مادرزاد” است و حال آن که به جای این ذهنیت باید در صدد یافتن شغل جدیدی برای خودش باشد.

سرزنش کردن: او به این دلیل که از کار برکنار شده است، خودش را سرزنش می کند و این در حالی است که همراه او شمار کثیری از همکارانش نیز اخراج  شده اند. اشکال بر سر آن ها نبوده بلکه شرایط نابسامان اقتصادی سبب بروز مشکلات و در نهایت اخراج او شده است.

آگاهی افراد از این خطاها و در نهایت آشنایی شان با فرایند مدیریت فکر درصد بسیار زیادی از احساسات منفی شان را کاهش و منجر به مدیریت رفتار و موقعیت نیز می شود. وقتی این افکار را مورد سوال قرار می دهید، احساس تان تغییر می کند.

با این توضیح شاید بتوانید نقش خطاهای شناختی و احساسات ناخوشایند را بهتر درک کرده و متوجه شوید که در واقع فکر مولد احساس است.

 البته تعداد خطاهای شناختی بیشتر است، که در مقاله های آتی به آن ها خواهیم پرداخت.

جهت آشنایی بیشتر با این موضوع که در حوزه درمان های شناختی رفتاری وجود دارد، می توانید در کارگاه مقابله با خلق منفی و پیشگیری از افسردگی توسط طرحواره درمانگر مازیار جلوه شرکت نمایید.

ارادتمند مازیارجلوه

5/5 - (1 امتیاز)
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *